


در بازارهای مالی، شکست سطوح کلیدی مانند حمایت و مقاومت میتواند فرصتهای معاملاتی مهمی ایجاد کند؛ اما گاهی این شکستها واقعی نیستند و به سرعت قیمت به محدوده قبلی بازمیگردد که آن را شکست جعلی یا Fake Breakout مینامند.
شکستهای جعلی میتوانند معاملهگران را فریب دهند و منجر به تصمیمگیریهای اشتباه شوند. بنابراین، توانایی تشخیص شکستهای جعلی برای کاهش ریسک و افزایش دقت تحلیل اهمیت زیادی دارد.
در این مقاله به بررسی به سوال شکست جعلی چیست پاسخ میدهیم و به بررسی دلایل وقوع آن و روشهای شناسایی آن میپردازیم تا بتوانید معاملات هوشمندانهتری انجام دهید.
شکست جعلی (False Breakout) به وضعیتی در بازارهای مالی گفته میشود که قیمت یک سطح کلیدی مانند حمایت، مقاومت، خط روند یا الگوهای تکنیکال را به ظاهر میشکند، اما این شکست دوام نمیآورد و قیمت خیلی سریع به محدوده قبلی بازمیگردد.
این اتفاق میتواند بسیاری از معاملهگران را فریب دهد و آنها را به این باور برساند که روند جدیدی آغاز شده است. در نتیجه، تصمیم به ورود به معامله میگیرند، اما به دلیل بازگشت قیمت، متحمل ضرر میشوند.
شکستهای جعلی معمولاً در نقاطی رخ میدهند که نقدینگی بالا و سفارشهای معلق زیادی وجود دارد. بازیگران بزرگ بازار مانند مؤسسات مالی میتوانند با ایجاد حرکات قیمتی ناگهانی و شکستن سطوح مهم، معاملهگران خرد را به دام بیندازند. در چنین شرایطی، قیمت تنها برای جمعآوری سفارشات به سطح جدید حرکت میکند و پس از جذب نقدینگی کافی، به مسیر اصلی خود بازمیگردد.
این پدیده محدود به یک بازار خاص نیست و میتواند در تمامی بازارهای مالی از جمله فارکس، بورس، ارزهای دیجیتال و کالاها رخ دهد. شکستهای جعلی معمولاً در دورههای نوسانات شدید قیمتی یا هنگام انتشار اخبار اقتصادی مهم بیشتر دیده میشوند. معاملهگران حرفهای معمولاً به دنبال شناسایی این نوع شکستها هستند تا بتوانند برخلاف جهت حرکت اولیه وارد معاملات شوند و از برگشت قیمت سود ببرند.
درک صحیح مفهوم شکست جعلی و توانایی تشخیص آن از شکست واقعی، یکی از مهارتهای کلیدی در تحلیل تکنیکال است که میتواند تأثیر زیادی بر موفقیت معاملاتی داشته باشد. بنابراین، معاملهگران باید علاوهبر شناخت الگوهای قیمتی، به عواملی مانند حجم معاملات، رفتار کندلها و تأیید سیگنالها نیز توجه ویژهای داشته باشند.
شکستهای جعلی در بازارهای مالی میتوانند به دلایل مختلفی رخ دهند و اغلب باعث سردرگمی معاملهگران میشوند. درک صحیح از این دلایل به شما کمک خواهند کرد تا بتوانید روندهای قیمتی را بهتر تحلیل کنید و از ورود به معاملات اشتباه جلوگیری نمایید؛ در ادامه به مهمترین دلایل وقوع شکستهای جعلی میپردازیم:
یکی از دلایل اصلی شکستهای جعلی، دستکاری قیمت توسط مؤسسات مالی بزرگ، بانکهای سرمایهگذاری و سایر بازیگران کلان بازار است. این نهادها میتوانند با انجام معاملات بزرگ و ایجاد نوسانات مصنوعی، قیمت را از سطوح مهم عبور دهند و معاملهگران خرد را فریب دهند. پس از جذب نقدینگی کافی، قیمت به سرعت به سطح قبلی بازمیگردد.
انتشار اخبار و گزارشهای اقتصادی مهم مانند آمار اشتغال، نرخ بهره یا دادههای تورم میتواند باعث ایجاد نوسانات شدید در بازار شود. در چنین شرایطی، ممکن است قیمت به صورت موقت سطوح کلیدی را بشکند اما به دلیل واکنشهای سریع معاملهگران و عدم پایداری روند، شکست به صورت جعلی ظاهر گردد.
بسیاری از معاملهگران خرد به اشتباه تصور میکنند که هر شکستی نشانه آغاز یک روند جدید است. این دسته از معاملهگران بدون در نظر گرفتن تأییدیههای لازم وارد معاملات میشوند و همین رفتارهای هیجانی میتواند باعث ایجاد شکستهای جعلی شود.
گاهی اوقات شکستهای جعلی نتیجه تحلیلهای تکنیکال ناقص یا نادرست هستند. برخی از سطوح حمایت و مقاومت یا خطوط روند ممکن است به درستی ترسیم نشده باشند و معاملهگران بر اساس این سطوح اشتباه تصمیمگیری کنند.
شناخت این عوامل میتواند به شما کمک کند تا با دقت بیشتری شکستهای واقعی را از شکستهای جعلی تشخیص دهید و ریسک معاملات خود را کاهش دهید.
نشانههای شکست جعلی (Fake Breakout) در تحلیل تکنیکال به وقوع شرایطی اطلاق میشود که قیمت یک دارایی به نظر میآید که از یک سطح مهم حمایت یا مقاومت عبور کرده است، اما در واقع این حرکت موقتی و غیرواقعی میباشد و قیمت دوباره به سمت داخل محدوده قبلی باز میگردد. این نوع شکستها میتوانند به سرمایهگذاران گمراه شده و باعث تصمیمات اشتباه شوند؛ برخی از نشانههای شکست جعلی عبارتند از:
در یک شکست واقعی، معمولاً حجم معاملات افزایش پیدا میکند، زیرا سرمایهگذاران و معاملهگران با مشاهده عبور قیمت از یک سطح حمایت یا مقاومت مهم وارد بازار میشوند؛ اما در شکست جعلی حجم معاملات معمولاً کمتر از حد معمول است.
این بدان معناست که حرکت قیمت از سطح حمایت یا مقاومت احتمالاً به دلیل یک حرکت کوتاهمدت خواهد بود و فاقد تایید از سوی بازار است. در این شرایط، وقتی قیمت دوباره به محدوده قبلی بازمیگردد، حجم معاملاتی که از آن حمایت میکند، پایینتر میباشد.
در یک شکست واقعی، قیمت پس از عبور از سطح کلیدی (حمایت یا مقاومت) به طور مداوم و پیوسته حرکت میکند و میتواند سطح جدیدی را تثبیت نماید؛ اما در شکست جعلی، قیمت معمولاً به سرعت به داخل محدوده قبلی باز میگردد.
این بازگشت سریع میتواند به دلیل فشار فروش یا خرید در سطح جدید باشد که باعث برگشت سریع قیمت به محدوده قبلی میشود. این نوع بازگشت به معنای عدم توانایی قیمت در حفظ سطح جدید است.
در شکستهای واقعی، قیمت به طور معمول چند کندل (شمع) در بالای سطح شکست قرار میگیرد و این حرکت تثبیت میشود؛ در مقابل در شکستهای جعلی، قیمت تنها یک یا دو کندل بالاتر از سطح حمایت یا مقاومت قرار میگیرد و سپس سریعاً بازمیگردد. این عبور موقتی به دلیل عدم توانایی بازار در حفظ حرکت غالب است و معمولاً به عنوان یک "فریب" تلقی میشود.
در تحلیل تکنیکال، معمولاً از اندیکاتورها و ابزارهای مختلف برای تایید یک حرکت استفاده میشود. برای مثال، اندیکاتورهایی مانند RSI (شاخص قدرت نسبی) یا MACD (میانگین متحرک همگرایی-واگرایی) میتوانند به شناسایی حرکت واقعی کمک کنند.
اگر در زمانی که شکست رخ میدهد، سیگنالهای اندیکاتورها بر خلاف حرکت قیمت باشند (مثلاً RSI نشاندهنده حالت اشباع خرید یا فروش نباشد)، احتمال شکست جعلی بالا میرود. در این صورت، میتوان گفت که حرکت قیمت فاقد تایید از سوی سایر ابزارهای تحلیلی است.
برای اینکه یک شکست واقعاً معتبر باشد، معمولاً باید از یک تغییر بنیادی یا یک رخداد مهم پشتیبانی کند. به عنوان مثال، اگر یک گزارش اقتصادی یا خبری مهم منتشر شود که باعث تغییر در تقاضا و عرضه یک دارایی گردد، شکست از سطح حمایت یا مقاومت میتواند یک سیگنال معتبر باشد.
اما اگر این تغییرات بنیادی وجود نداشته باشد و فقط یک حرکت موقتی در بازار باعث عبور از سطح کلیدی شود، احتمال شکست جعلی بیشتر است. این نوع شکستها بیشتر به دلیل هیجانات بازار و حرکات غیرمنطقی به وجود میآیند.
گاهی اوقات، شکستهای جعلی از تحلیل نادرست الگوهای نموداری نشأت میگیرند. به عنوان مثال، در الگوهایی مانند مثلثها یا پرچمها، زمانی که قیمت از یک سطح حمایت یا مقاومت عبور میکند، به نظر میرسد که روند ادامهدار خواهد بود.
اما در شکست جعلی، این حرکت به سرعت معکوس میشود و تحلیلگر متوجه میشود که الگوی مورد نظر به درستی شناسایی نشده است. برای پیشگیری از این اشتباه، تحلیلگران معمولاً به تایید از چندین اندیکاتور و ابزار تحلیل تکنیکال نیاز دارند.
در دورههای نوسانات بالا، شکستهای جعلی بیشتر رخ میدهند. وقتی که بازار در حالت عدم قطعیت قرار دارد، برخی از حرکتها ممکن است از سطح حمایت یا مقاومت عبور کنند، اما تنها یک فریب برای جذب معاملهگران به سمت یک جهت خاص است. این نوع نوسانات معمولاً در بازارهای بسیار پرنوسان و در زمانهای خاص اقتصادی (مانند گزارشهای مالی یا رویدادهای سیاسی) بیشتر دیده میشود.
تفاوت بین شکست واقعی و شکست جعلی در تحلیل تکنیکال میتواند به سرمایهگذاران و معاملهگران کمک نماید تا از ورود به معاملات اشتباه جلوگیری کنند. هر دو نوع شکستها زمانی رخ میدهند که قیمت از یک سطح کلیدی حمایت یا مقاومت رد میشود، اما نحوه رفتار قیمت بعد از عبور از این سطوح، تفاوتهای عمدهای بین آنها ایجاد میکند؛ در ادامه به بررسی هر دو نوع شکست و تفاوتهایشان میپردازیم:
شکست واقعی زمانی رخ میدهد که قیمت از یک سطح حمایت یا مقاومت به طور مؤثر عبور کند و حرکت خود را به سمت یک روند جدید ادامه دهد. این نوع شکستها معمولاً با یک تغییر قابل توجه در بازار همراه هستند و میتوانند به طور قوی روند جدیدی را شکل دهند.
در یک شکست واقعی، حجم معاملات به طور قابل توجهی افزایش مییابد، زیرا سرمایهگذاران و معاملهگران به طور فعال وارد بازار میشوند و این حرکت را تایید میکنند. این افزایش حجم نشاندهنده آن خواهد بود که شکست واقعاً مورد تایید بازار قرار گرفته است و سرمایهگذاران به حرکت قیمت اعتماد دارند.
همچنین، در شکستهای واقعی، ابزارهای تحلیلی مانند اندیکاتورها (برای مثال، RSI یا MACD) اغلب سیگنالهایی را به بازار میدهند که این حرکت قیمت را تایید میکند. برای مثال، احتمال دارد که RSI در وضعیت اشباع خرید قرار گیرد و یا MACD به سمت بالا برود که نشاندهنده ادامه روند صعودی است.
در این شرایط، قیمت معمولاً پس از عبور از سطح کلیدی، به حرکت خود ادامه میدهد و سطح جدیدی از حمایت یا مقاومت را تثبیت میکند. به عبارت دیگر، شکست واقعی بیشتر از یک فریب موقتی است و واقعاً توانایی بازار را برای تغییر روند نشان میدهد.
شکست جعلی به طور معمول به این شکل رویت میشود که قیمت به نظر میرسد از یک سطح حمایت یا مقاومت عبور کرده است، اما این حرکت در واقع یک فریب میباشد و قیمت پس از مدت کوتاهی به داخل محدوده قبلی بازمیگردد. در این نوع شکست، حرکت قیمت به سرعت معکوس میشود و سطح جدیدی تثبیت نمیشود. شکست جعلی معمولاً به دلیل عدم تایید کافی از سوی بازار و حجم معاملات کم رخ میدهد.
در واقع، در شکستهای جعلی، بازار قادر به حفظ حرکت قیمت و ادامه روند جدید نیست و این باعث میشود که قیمت دوباره به سطح قبلی بازگردد. در شکستهای جعلی، معمولاً حجم معاملات به اندازه کافی بالا نیست تا نشان دهد که این حرکت قیمت به طور جدی تایید شده است.
این به این معناست که تغییرات قیمتی ناشی از هیجانات کوتاهمدت بازار است و پس از چند لحظه، بازار متوجه اشتباه خود میشود و قیمت را به سمت قبل برمیگرداند. علاوه بر این، در شکستهای جعلی، اندیکاتورهای تکنیکال اغلب خلاف حرکت قیمت عمل میکنند.
به طور مثال، اگر RSI نشاندهنده اشباع خرید نباشد یا MACD هیچ سیگنالی برای ادامه روند ندهد، این میتواند نشاندهنده آن باشد که حرکت قیمت تنها یک فریب است و در واقع، روند بازار تغییر نخواهد کرد.
حال شاید این سوال برایتان پیش بیاید که چطور شکست های جعلی را تشخصی دهیم؟ در پاسخ باید بگوییم که تشخیص Fake Breakout یا شکستهای جعلی در تحلیل تکنیکال به مهارت و تجربه نیاز دارد، اما با استفاده از چندین معیار و ابزار میتوان احتمال وقوع شکست جعلی را کاهش داد و از ورود به معاملات اشتباه جلوگیری کرد؛ در ادامه برخی از روشهای معمول برای شناسایی شکستهای جعلی آورده شده است:
یکی از مهمترین نشانهها برای شناسایی شکستهای جعلی، حجم معاملات است. در یک شکست واقعی، حجم معاملات معمولاً به طور قابل توجهی افزایش مییابد، زیرا بسیاری از سرمایهگذاران وارد بازار میشوند و حرکت قیمت را تایید میکنند.
اما در شکستهای جعلی، حجم معاملات معمولاً پایین یا ثابت است؛ اگر قیمت از سطح حمایت یا مقاومت عبور کند اما حجم معاملات کم باشد، احتمال وقوع شکست جعلی بسیار زیاد میشود.
اندیکاتورهای تکنیکال بهویژه RSI (شاخص قدرت نسبی) و MACD (میانگین متحرک همگرایی و واگرایی) میتوانند اطلاعات مفیدی در خصوص تایید یا رد شکستهای جعلی فراهم کنند. در تحلیل شکستهای جعلی، این اندیکاتورها میتوانند به شناسایی شرایطی کمک کنند که بازار بهطور واقعی در حال تغییر روند نیست.
RSI یکی از محبوبترین اندیکاتورهای مومنتوم است که برای ارزیابی شرایط خرید یا فروش بیش از حد در بازار استفاده میشود. وقتی قیمت از یک سطح حمایت یا مقاومت عبور میکند و RSI در ناحیه اشباع خرید یا اشباع فروش قرار نداشته باشد (یعنی RSI به زیر ۷۰ برای شکستهای صعودی یا بالای ۳۰ برای شکستهای نزولی)، احتمالاً این یک شکست جعلی است.
زیرا، اگر RSI در حالت اشباع نباشد، این معنی را میدهد که حرکت قیمت ناشی از فشار زیادی از سوی خریداران یا فروشندگان نیست و بازار به احتمال زیاد در حال فریب دادن است.
MACD یکی دیگر از اندیکاتورهای مومنتوم است که برای شناسایی تغییرات روند و قدرت حرکت استفاده میشود. در صورتی که قیمت از یک سطح حمایت یا مقاومت عبور کند، اما خط MACD و خط سیگنال هیچ تقاطع معنیداری نداشته باشند یا تقاطعهای کوچکی ایجاد کنند که سریعا برگردند، این میتواند نشانهای از یک شکست جعلی در نظر گرفته شود.
در این شرایط، قیمت ممکن است به طور موقت از سطح کلیدی عبور کرده باشد، اما از آنجا که MACD تغییرات روند قوی را تایید نمیکند، این حرکت احتمالاً فقط یک فریب خواهد بود. برای مثال، اگر خط MACD همچنان زیر خط سیگنال باقی بماند یا یک تقاطع ضعیف شکل دهد، این نشاندهنده عدم قدرت حرکت و احتمال بازگشت قیمت است.
در این مقاله سعی کردیم به سوال شکست جعلی چیست پاسخ دهیم و به بررسی کامل نحوه تشخیص شکستهای جعلی بپردازیم. تشخیص شکستهای جعلی هنر است و نیاز به دقت، تجربه و استفاده از ابزارهای تحلیلی درست دارد.
با تحلیل حجم معاملات، استفاده از اندیکاتورهایی مانند RSI و MACD، و توجه به جزئیات مهمی مثل بازگشت سریع قیمت یا تایید بیشتر، میتوان از این شکستهای فریبنده جلوگیری کرد. همیشه به یاد داشته باشید که در دنیای پیچیده و پرنوسان بازارهای مالی، صبر و احتیاط شما را از دام تصمیمات اشتباه دور نگه میدارد؛ با دقت و هوشیاری در مسیر تحلیل و معامله، موفقیت همیشه در دسترس خواهد بود.
در پایان، شما را دعوت میکنیم تا نظرات خود را دربارهی تشخیص فیک بریک اوت با ما به اشتراک بگذارید تا با تبادل تجربیات، در نهایت همگی بتوانیم معاملات بهینهتری را در بازار تجربه کنیم.
شاید دوست داشته باشید بخوانید:
XRP روند نزولی بلندمدت را شکست: سطح کلیدی برای سودهای بیشتر مشخص شد.
5 ماه پیش 461 بازدید
تحلیلگر فاش کرد: دوج کوین (DOGE) چگونه به ۱.۱ دلار خواهد رسید؟
7 ماه پیش 1K بازدید
9 ماه پیش 595 بازدید
آنچه خـواهید خـواند:
دستــههای محبــوب
آخریـن بررسی شدههای بازار سرمایه
پربازدیدترین آموزشها
عضو چراغ نیستید؟
ثبت نام