


پشیمانی یکی از احساساتی است که همه ما در زندگی روزمره تجربه میکنیم؛ از خرید یک وسیله اشتباه گرفته تا گفتن یا نگفتن یک جمله مهم؛ اما وقتی پای ترید وسط باشد، این حس شدت بیشتری پیدا میکند. تصور کنید پوزیشنی را زود بستهاید و چند دقیقه بعد قیمت به سمت دلخواه شما پرواز کرده است؛ یا برعکس، وارد معاملهای شدهاید که خیلی زود به ضرر ختم شده. همین موقعهاست که ذهن شروع به تکرار جمله آزاردهنده «ای کاش...» میکند.
واقعیت این است که پشیمانی اگر درست مدیریت نشود، میتواند به یک دام ذهنی تبدیل گردد؛ دامی که جلوی رشد، یادگیری و تصمیمگیری منطقی شما را میگیرد. در این مقاله از آموزش روانشناسی معامله گری در چراغ قرار است ریشههای پشیمانی در ترید، پیامدهای آن و راهکارهای عملی برای مدیریت این احساس را با هم بررسی کنیم.
پشیمانی در سادهترین تعریف، احساسی است که پس از مقایسه نتیجه فعلی با نتیجهای بهتر که میتوانست رخ دهد، تجربه میکنیم. در زندگی روزمره ممکن است بابت انتخاب یک مسیر اشتباه در رانندگی یا نخریدن یک کالا در زمان مناسب دچار حسرت شویم. اما در دنیای ترید، این احساس شدت بسیار بیشتری دارد، زیرا پای پول، زمان و احساس کنترل شخصی در میان است.
در بازارهای مالی، پشیمانی اغلب زمانی رخ میدهد که یا وارد یک معامله شده و نتیجهاش ضرر بوده، یا برعکس، فرصت عالی را از دست دادهایم. تفاوت بزرگ اینجاست که در ترید، همه چیز به سرعت در برابر چشم ما اتفاق میافتد. نمودارها لحظهبهلحظه حرکت میکنند و هر تغییر قیمت میتواند یادآور «ای کاش فلان کار را کرده بودم» باشد.
از منظر روانشناسی شناختی، بخش مهمی از پشیمانی در ترید به پدیدهای به نام ترس از دست دادن فرصت یا همان missed opportunity برمیگردد. وقتی میبینیم اگر فقط کمی صبورتر یا شجاعتر بودیم، میتوانستیم سود بیشتری کسب کنیم، ذهن بهطور خودکار شروع به سرزنش میکند. این موضوع باعث میشود شدت پشیمانی در فضای مالی چند برابر زندگی عادی حس شود.
به بیان ساده، پشیمانی در ترید فقط یک احساس گذرا نیست؛ بلکه یک نیروی روانی قدرتمند است که میتواند بر اعتمادبهنفس، الگوهای تصمیمگیری و حتی آینده معاملاتی شما تأثیر مستقیم بگذارد.
پشیمانی در ترید معمولاً ریشههای مشخص و قابلتشخیصی دارد — ریشههایی که اگر بشناسیم، نهتنها فهمیدن حسرت راحتتر میشود، بلکه میتوانیم راهِ مقابله با آن را هم پیدا کنیم. این ریشهها معمولاً همپوشانی دارند و در هم تأثیر میگذارند، اما هر کدام مکانیزم روانی و پیامدهای خاص خود را دارند. در ادامه ابتدا خلاصهای درباره ماهیت کلیِ این بخش میآوریم و سپس هر ریشه را بهصورت جداگانه با مثال توضیح میدهیم:
این نوع پشیمانی وقتی رخ میدهد که شما عملاً وارد معاملهای شدهاید و نتیجه منفی گرفتهاید. حسِ «اگر این معامله را انجام نمیدادم بهتر بود» یا «عجله کردم و اشتباه رفتم داخل» نمونههای رایجاند. در عمل، پشیمانیِ ناشی از عمل غالباً با احساس خودسرزنشی، شرمندگی و جستوجوی مقصر همراه است؛ مانند «من اشتباه کردم»، «نباید اینکار را میکردم».
این ریشه با پدیدههایی مثل حسِ مسئولیت مستقیم و تخمینِ بازخوردِ فوری گره خورده است؛ یعنی وقتی خودِ اقدامِ شما مستقیماً به یک نتیجه منفی منتهی شود، مغز تمایل دارد روی آن عمل زوم کند و سناریوهای «چه میشد اگر» را بازپخش کند. همچنین سوگیریِ نتیجهگرایی (outcome bias) باعث میشود رفتار شما براساس نتیجه قضاوت شود، نه بر اساس فرآیند تصمیمگیری یا رعایت قوانین مدیریت ریسک.
برای مثال، وارد معاملهای با حد ضرر مشخص میشوید، حد فعال میشود و شما از معامله خارج میشوید؛ بعد از چند دقیقه قیمت بازمیگردد و به سود میرسد؛ ذهن مرتب replay میکند «اگر استاپ را پایینتر میگذاشتم…». پیامدهای رفتاری شامل تلاش برای جبران سریع (revenge trading)، کاهش اعتمادبهنفس و تمرکز روی یک معامله بهجای تصویر کلی حساب است.
این پشیمانی وقتی به وجود میآید که شما فرصتِ معاملاتی را نادیده میگیرید یا وارد نمیشوید و بعد میبینید قیمت دقیقاً همان مسیری را میپیماید که میتوانست سود دهد. احساس معمول این است که «ایکاش وارد میشدم؛ یه فرصت عالی از دست رفت.»
این نوع پشیمانی با تفکرِ «سناریوهای متقابل» (counterfactual thinking) و حسِ از دست دادن فرصت (FOMO) ارتباط دارد. برخلاف پشیمانیِ ناشی از عمل، در اینجا عاملِ «عدم اقدام» باعث احساس ناتوانی یا حسرت میشود و گاهی شدتش از پشیمانیِ عمل هم بیشتر است، چون ما تمایل داریم فرصتهای از دسترفته را بزرگتر و تاثیرگذارتر از واقع ببینیم.
برای مثال، در انتظار «ورود کامل و تمیز» میمانید، بازار یک جهش سریع میزند و شما فقط تماشا میکنید. نتیجه ممکن است منجر به تعقیبِ قیمت در سطحهای نامطلوب، ریسکپذیری بیش از حدِ بعدی یا افزایش افکار وسواسی شود: «اگر فقط یکبار شجاعت به خرج داده بودم…».
این ریشه وقتی فعال میشود که عملکرد خود را با دیگران مقایسه میکنید؛ مخصوصاً با آنهایی که نتایج بزرگتر یا منتشرشده در شبکههای اجتماعی دارند. مقایسه عمودی (upward comparison) باعث میشود دستاوردهای خود را کوچک ببینید و احساس پشیمانی یا نارضایتی دائمی کنید.
شبکههای اجتماعی و انجمنهای ترید معمولاً «بردهای برجسته» را نمایش میدهند و شکستها یا ریسکهای پشتِ آن نتایج را پنهان میکنند. این باعث سوگیریِ انتخابی و قضاوت نابرابر میشود: «فلانی این معامله را زده و ۵۰٪ سود کرده، من چرا نشدم؟» در نتیجه خودارزیابی بههم میریزد و احساس ناتوانی یا عقبماندگی پدید میآید.
برای مثال، دیدن اسکرینشاتِ سودِ دیگران بعد از یک روز ضرر، میتواند باعث شود شما به تصمیمات عجولانه یا تلاش برای «رقیبنمایی» روی بیاورید. مقایسه همچنین میتواند موجب تغییر معیارهای موفقیت شود؛ بهجای معیارهای منطقیِ سیستم، معیارهای نمایشی و مقایسهای جایگزین میشوند.
کمالگرایی یعنی اعتقاد به اینکه باید «بهترین» نقطه ورود و خروج را پیدا کرد؛ این طرز فکر منتج به انتظارات غیرواقعی و بههمریختگی در مواجهه با عدم قطعیت بازار میشود. وقتی کمالگرایی با ترید ترکیب میشود، هر تصمیمی که بهطور کامل مطابقِ «ایدهآل» نباشد، منجر به پشیمانیِ مداوم میگردد.
کمالگرایان معمولاً در سبکِ تصمیمگیری «maximizer» هستند. در بازار، چنین رویکردی به دو نتیجه ختم میشود: یا وارد نشدنهای مکرر بهخاطر انتظار نقطهٔ کامل، که منجر به omission regret میشود، یا ورود به معاملات نامناسب بهخاطر تلاش برای جبرانِ فرصت از دسترفته.
افزون بر این، کمالگرایی افزایش حساسیت به خطا و خودسرزنشی را به دنبال دارد و فضای ذهنی را پر از «ای کاش» میکند. برای مثال، تریدری که همیشه به دنبال ۱۰۰٪ قطعیت است؛ وقتی معاملهای طبق برنامه کوچکترین انحرافی دارد، فوراً خود را محکوم میکند و ساعتها در افکار پشیمانی و تحلیلهای بیپایان غرق میشود.
پشیمانی در ترید فقط یک احساس گذرا نیست؛ وقتی این حس تکرار و تثبیت شود، اثرات روانی عمیقی بر ذهن و رفتار معاملاتی میگذارد. بسیاری از تریدرها تصور میکنند مشکل اصلی آنها «استراتژی یا ابزار تحلیلی» است، در حالی که در پشت پرده، همین احساس پشیمانی باعث اختلال در تصمیمگیری، افزایش استرس و حتی شکلگیری عادتهای مخرب میشود. در ادامه، مهمترین پیامدهای روانی پشیمانی را بررسی میکنیم:
وقتی ذهن بیش از حد روی «اشتباه قبلی» درگیر میشود، در معامله بعدی دچار وسواس و تردید میشوید. هر سیگنال یا نشانه کوچک چندینبار بررسی میشود و شما بهجای اقدام، در تحلیل غرق میشوید. این حالت باعث میشود فرصتها یکی پس از دیگری از دست برود و چرخه پشیمانی عمیقتر شود.
پشیمانی از یک ضرر میتواند ذهن را به سمت «جبران فوری» سوق دهد. در این حالت، تریدر بهجای پایبندی به پلن معاملاتی، با هیجان و عجله وارد معاملات بعدی میشود. این تصمیمهای احساسی معمولاً به ضررهای بزرگتر ختم میشوند و چرخهای معیوب از پشیمانی → انتقام → ضرر بیشتر شکل میگیرد.
وقتی پشیمانی در ذهن ماندگار شود، سطح اضطراب عمومی بالا میرود. تریدر دائم نگران تکرار اشتباهات گذشته است و همین نگرانی اعتمادبهنفس او را تضعیف میکند. نتیجه این میشود که حتی در شرایطی که سیستم معاملاتی درست عمل میکند، فرد جرات اجرای آن را ندارد.
پشیمانی میتواند مثل یک لنز مخدوش روی ذهن عمل کند. مثلاً اگر در معامله قبلی زودتر از حد لازم خارج شده باشید، ممکن است در معامله بعدی بیش از حد صبر کنید و ضرر بیشتری را تحمل کنید. یا اگر فرصت ورود را از دست داده باشید، احتمال دارد در موقعیت بعدی بدون بررسی کافی وارد شوید. به این ترتیب، تصمیمها بیشتر واکنشی میشوند تا منطقی.
پشیمانی اگر مدیریت نشود، به شکل «بازپخش مداوم ذهنی» یا rumination درمیآید. ذهن بارها و بارها به صحنه اشتباه برمیگردد و در یک حلقه بیپایان از «ای کاش» گرفتار میشود. این عادت نهتنها وقت و انرژی ذهنی را هدر میدهد، بلکه باعث فرسودگی روانی و بیانگیزگی در مسیر ترید میشود.
پشیمانی در نگاه اول فقط یک احساس ناخوشایند به نظر میرسد، اما واقعیت این است که اگر کنترل نشود، میتواند مانند ترمزی پنهان جلوی حرکت شما به سمت پیشرفت را بگیرد. رشد یک تریدر نهتنها به یادگیری ابزارهای تحلیل و مدیریت سرمایه وابسته است، بلکه تا حد زیادی به سلامت روانی و ذهنیت او بستگی دارد. وقتی ذهن درگیر حسرت و «ای کاش» باشد، انرژی لازم برای یادگیری و تصمیمگیری درست تحلیل میرود. در ادامه میبینیم پشیمانی دقیقاً چگونه مسیر رشد شما را سد میکند.
پشیمانی شدید ذهن را روی گذشته قفل میکند. بهجای اینکه اشتباهات را بهعنوان دادهای ارزشمند برای یادگیری بررسی کنید، ذهن مدام آنها را بازپخش میکند. این حالت باعث میشود فرصت آموزش از دل شکستها از بین برود. درحالیکه هر ضرر میتواند یک درس طلایی باشد، پشیمانی آن را به مانعی روانی تبدیل میکند.
وقتی تحت تأثیر پشیمانی عمل میکنید، معمولاً تصمیمهای احساسی و واکنشی میگیرید. این رفتارها به مرور به یک الگوی تکراری تبدیل میشوند: عجله، ورود بیبرنامه، یا خروج نابهنگام. نتیجه این است که ضررها تکرار میشوند و چرخه معیوب شکل میگیرد، بدون اینکه یادگیری واقعی اتفاق بیفتد.
پشیمانی میتواند شجاعت شما را در ترید از بین ببرد. وقتی مدام از خود میپرسید «اگر دوباره اشتباه کنم چه؟»، بهطور ناخودآگاه از ورود به موقعیتهای مناسب اجتناب میکنید. در حالی که ریسکپذیریِ مدیریتشده لازمه موفقیت است، پشیمانی باعث میشود از هر ریسک معقولی دوری کنید و فرصتهای واقعی رشد را از دست بدهید.
یکی از ارکان موفقیت در ترید داشتن ذهنیت رشد است؛ یعنی باور به اینکه شکستها بخشی از فرایند یادگیریاند. اما وقتی پشیمانی بر ذهن حاکم میشود، شکست دیگر یک تجربه آموزشی نیست، بلکه بهعنوان «اثبات ناتوانی» دیده میشود. این تغییر زاویه دید بهتدریج ذهنیت رشد را تخریب کرده و شما را در چرخه شکست و سرزنش نگه میدارد.
خیلی از تریدرها در ابتدا متوجه نمیشوند که پشیمانی آرامآرام در ذهنشان جا خوش کرده و بر تصمیمها و احساساتشان سایه انداخته است. شناخت نشانهها کمک میکند زودتر متوجه شوید که درگیر این دام شدهاید و قبل از اینکه آسیب جدیتری به روند کاری و ذهنی شما وارد شود، برای مدیریت آن اقدام کنید. در ادامه مهمترین نشانههای اسارت در دام پشیمانی را مرور میکنیم:
اگر بارها و بارها به گذشته برمیگردید و مدام سناریوی «اگر آن موقع فلان کار را میکردم» را در ذهن بازپخش میکنید، نشان میدهد پشیمانی ذهن شما را تسخیر کرده است. این بازبینی مداوم معمولاً به بهبود استراتژی کمک نمیکند و بیشتر به شکل وسواس ذهنی عمل میکند.
یکی از نشانههای بارز پشیمانی این است که بعد از یک ضرر، ذهن شما درگیر معامله قبلی میماند. بهجای اینکه تمرکزتان روی فرصت جدید باشد، همچنان در حال تحلیل، حسرت و سرزنش خود برای معامله گذشتهاید. این وضعیت مانع اجرای دقیق سیستم معاملاتی در موقعیتهای بعدی میشود.
وقتی دائم عملکرد خود را با تریدرهای دیگر مقایسه میکنید و نتایج آنها را معیاری برای موفقیت یا شکست خود میدانید، در واقع در چرخه پشیمانی گرفتار شدهاید. این مقایسهها اغلب ناعادلانهاند، چون فقط بخش موفق دیگران را میبینید و شکستهایشان را نادیده میگیرید.
پشیمانی گاهی باعث میشود تریدر به شدت محتاط شود. اگر متوجه شدید که بعد از چند اشتباه، تمایل یا شجاعت ورود به معامله جدید را ندارید یا با ترسی افراطی به بازار نگاه میکنید، احتمالاً درگیر دام پشیمانی هستید.
وقتی پشیمانی حضور پررنگی در ذهن دارد، اعتمادبهنفس شما ثبات ندارد. بعد از یک معامله موفق، احساس میکنید قوی و حرفهای هستید، اما کافی است یک اشتباه کوچک کنید تا خود را کاملاً بیکفایت ببینید. این نوسان شدید، نشانهای روشن از تأثیر پشیمانی بر روان شماست.
پشیمانی چیزی نیست که بتوان آن را بهطور کامل حذف کرد؛ زیرا بخشی از ماهیت تصمیمگیری انسانی است؛ اما خبر خوب این است که میتوان آن را مدیریت کرد و حتی به یک ابزار سازنده تبدیل نمود. برای این کار نیاز به ترکیبی از تغییر نگرش، ابزارهای عملی و تمرینهای ذهنی دارید. در ادامه، راهکارهای کاربردی و اثباتشده برای مدیریت پشیمانی در ترید را بررسی میکنیم.
اولین و مهمترین گام، تغییر زاویه دید است. پشیمانی نشانه شکست شخصی شما نیست؛ بلکه یک بخش جداییناپذیر از فرایند یادگیری و تصمیمگیری است. بهجای جنگیدن با این احساس، آن را بپذیرید و بدانید که حتی حرفهایترین تریدرها هم بارها دچار آن میشوند. این پذیرش باعث میشود بار روانی آن کاهش یابد.
بهجای آنکه پشیمانی صرفاً در ذهن باقی بماند، آن را روی کاغذ بیاورید. ثبت دقیق دلایل ورود، خروج، احساسات و نتیجه معامله، به شما کمک میکند حسرت را به داده قابل بررسی تبدیل کنید. ژورنال معاملاتی باعث میشود بهجای بازپخش ذهنی «ای کاش»، با واقعیت عددی و الگوهای رفتاری خود مواجه شوید و از دل آن بینش عملی بیرون بکشید.
بسیاری از پشیمانیها ناشی از تمرکز بیش از حد روی نتیجهاند. در حالی که در ترید، نتیجه همیشه تحت کنترل شما نیست. آنچه میتوانید کنترل کنید، فرایند تصمیمگیری و پایبندی به سیستم معاملاتی است. داشتن یک چکلیست معاملاتی و ارزیابی اینکه «آیا طبق سیستم عمل کردم یا نه»، به شما معیار واقعی موفقیت را نشان میدهد و فشار ناشی از نتایج کوتاهمدت را کم میکند.
ذهنآگاهی یعنی حضور کامل در لحظه بدون قضاوت. با تمرینهایی مثل تنفس عمیق، مدیتیشن کوتاه یا حتی چند دقیقه تمرکز روی بدن، میتوانید چرخه افکار مزاحم «ای کاش» را متوقف کنید. این تکنیکها به ذهن کمک میکنند کمتر در گذشته غرق شود و بیشتر روی تصمیمهای فعلی متمرکز بماند.
پشیمانی زمانی شدیدتر میشود که ضرر فراتر از تحمل روانی یا مالی شما باشد. با رعایت اصول مدیریت سرمایه، مثل تعیین حد ضرر و ریسک ثابت در هر معامله (مثلاً ۱ تا ۲ درصد سرمایه)، شدت پشیمانی کاهش مییابد. وقتی بدانید حتی در بدترین حالت، ضرر در چارچوب کنترلشده است، ذهن آرامتر میشود.
یکی از اشتباهات رایج تریدرها این است که شکست را معادل «بیعرضگی» میدانند. در حالی که شکست فقط دادهای جدید است. بهجای گفتن «چرا اینقدر اشتباه میکنم»، بپرسید «از این معامله چه چیزی میتوانم یاد بگیرم؟». تغییر زبان درونی از سرزنش به آموزش، تأثیر شگفتانگیزی بر کاهش شدت پشیمانی دارد.
گاهی بهترین راه مدیریت پشیمانی، استراحت است. پس از یک معامله سنگین یا ضررده، چند ساعت یا حتی یک روز بازار را رها کنید. این فاصله ذهنی اجازه میدهد احساسات فروکش کنند و شما با ذهنی شفافتر به تحلیل بپردازید. بسیاری از تریدرهای حرفهای این تکنیک را بخشی از روتین خود میدانند.
صحبت کردن با دیگر تریدرها یا مربی معاملاتی میتواند پشیمانی را از یک حس شخصی و منزوی به یک تجربه مشترک تبدیل کند. وقتی ببینید دیگران هم همین مسیر را طی کردهاند، بار روانی آن کمتر میشود و میتوانید راهکارهای جدید یاد بگیرید.
پشیمانی در ترید اگرچه در ابتدا یک احساس تلخ و آزاردهنده است، اما در عمق خود میتواند به یکی از قدرتمندترین ابزارهای رشد تبدیل شود. هر بار که تریدر دچار حسرت میشود، در واقع ذهن او در حال ارسال پیامی است مبنی بر اینکه «جایی در فرآیند تصمیمگیری درست پیش نرفته است». اگر این پیام به جای غرق شدن در سرزنش یا خودخوری، به عنوان یک بازخورد ارزشمند دیده شود، زمینهای برای اصلاح و پیشرفت فراهم خواهد شد.
بهجای اینکه پشیمانی را نشانه ضعف بدانیم، میتوانیم آن را همانند چراغ هشدار در خودرو ببینیم. روشن شدن چراغ به معنای خراب بودن ماشین نیست، بلکه هشداری است برای اینکه کاری باید انجام شود. در ترید هم هر بار که پشیمانی سراغمان میآید، فرصتی است تا استراتژیهایمان را بازنگری کنیم، خطاهای رفتاری خود را شناسایی کنیم و با افزودن قوانین یا بهبود روشها، سیستم معاملاتی محکمتری بسازیم.
از سوی دیگر، پذیرش پشیمانی باعث میشود دیدگاه ما نسبت به اشتباه تغییر کند. به جای آنکه هر اشتباه را یک شکست نهایی ببینیم، آن را به یک تجربه آموزشی تبدیل میکنیم. این تغییر نگرش نه تنها اعتمادبهنفس ما را حفظ میکند، بلکه انگیزهای ایجاد میکند تا با ذهنی آرامتر و منطقیتر به معاملات بعدی وارد شویم. در این مسیر، حتی بزرگترین حسرتها میتوانند سکوی پرتابی برای موفقیتهای آینده باشند.
به بیان ساده، پشیمانی زمانی خطرناک است که به باتلاقی برای ذهن تبدیل شود، اما زمانی ارزشمند خواهد بود که آن را بهعنوان یک معلم درونی بپذیریم. تریدرهایی که چنین نگرشی دارند، نه تنها از پشیمانی فرار نمیکنند، بلکه هر بار با آغوش باز آن را میپذیرند و از دلش قانونی تازه برای رشد بیرون میکشند. همین تفاوت کوچک است که در بلندمدت مرز میان معاملهگرانی که جا میزنند و آنهایی که به موفقیت پایدار میرسند را مشخص میکند.
پشیمانی در ترید اجتنابناپذیر است و هیچ تریدری نمیتواند ادعا کند که هرگز آن را تجربه نکرده است. اما تفاوت تریدر موفق با دیگران در نحوه مواجهه با این احساس نهفته است. پشیمانی میتواند به یک دام ذهنی تبدیل شود، باعث تصمیمهای احساسی و چرخههای ضررده شود، یا اینکه به یک نردبان برای رشد و یادگیری تبدیل شود.
کلید این است که ابتدا پشیمانی را بشناسید، ریشهها و پیامدهای آن را درک کنید، و با راهکارهای عملی آن را مدیریت کنید. ثبت معاملات، تمرکز روی فرایند، پذیرش طبیعی بودن پشیمانی و استفاده از تکنیکهای ذهنآگاهی، همه ابزارهایی هستند که حسرت را به بازخوردی سازنده تبدیل میکنند.
تریدر موفق کسی نیست که هرگز پشیمان نشود، بلکه کسی است که از پشیمانی، ابزاری برای یادگیری، بهبود استراتژی و رشد مداوم میسازد. همین نگرش است که تفاوت میان یک معاملهگر معمولی و یک تریدر حرفهای را رقم میزند. در پایان، شما را دعوت میکنیم تا نظرات خود را دربارهی حس پشیمانی در ترید، با ما به اشتراک بگذارید تا با تبادل تجربیات، در نهایت همگی بتوانیم معاملات بهینهتری را در بازار تجربه کنیم.
👈مدیریت ریسک با اکسپرت متاتریدر رایگان
شاید دوست داشته باشید بخوانید:
صعود XRP به بالای ۳ دلار همزمان با نزدیک شدن تصمیم دادگاه تجدیدنظر Ripple و SEC
1 ماه پیش 102 بازدید
نتایج فصل اول همستر کامبت باعث ایجاد آشوب در میان کاربران شد!
1 سال پیش 2K بازدید
آنچه خـواهید خـواند:
دستــههای محبــوب
آخریـن بررسی شدههای بازار سرمایه
پربازدیدترین آموزشها
عضو چراغ نیستید؟
ثبت نام