الگوی هارمونیک سایفر (Cypher) چیست؟ + نحوه شناسایی و معامله با آن الگوی هارمونیک سایفر (Cypher) چیست؟ + نحوه شناسایی و معامله با آن الگوی هارمونیک سایفر (Cypher) چیست؟ + نحوه شناسایی و معامله با آن

الگوی هارمونیک سایفر (Cypher) چیست؟ + نحوه شناسایی و معامله با آن

الگوهای هارمونیک، ابزارهای پیشرفته‌ای در تحلیل تکنیکال هستند که بر پایه نسبت‌های دقیق فیبوناچی عمل می‌کنند و به معامله‌گران کمک می‌کنند تا نقاط بازگشت قیمتی را با دقت بالا شناسایی نمایند. یکی از خاص‌ترین و کمتر شناخته‌شده‌ترین این الگوها، الگوی سایفر (Cypher) است؛ الگویی اصلاحی که با ساختار منحصربه‌فرد و نسبت‌های غیرمعمول فیبوناچی، فرصت‌های معاملاتی کم‌ریسک و پربازدهی را فراهم می‌کند.

در این مقاله از آموزش فارکس چراغ، ساختار دقیق الگوی Cypher، روش شناسایی، نقاط ورود و خروج، و تفاوت آن با سایر الگوهای هارمونیک را بررسی می‌کنیم تا شما بتوانید از این الگو در استراتژی‌های معاملاتی خود بهره ببرید. اگر به‌دنبال دقت، نظم و ساختار در معاملات هستید، الگوی سایفر هارمونیک انتخاب مناسبی خواهد بود.

معرفی کامل الگوی سایفر

معرفی کامل الگوی سایفر

شاید این سوال برای شما هم پیش آمده باشد که الگوی سایفر چیست؟ درواقع، الگوی هارمونیک سایفر (Cypher) یکی از الگوهای هارمونیک پیشرفته است که توسط معامله‌گران حرفه‌ای برای شناسایی نقاط بازگشت بالقوه بازار استفاده می‌شود. این الگو برخلاف الگوهای کلاسیک مانند گارتلی یا باترفلای، از نسبت‌های خاص‌تر فیبوناچی استفاده می‌کند و ساختار اصلاحی پیچیده‌تری دارد.

الگوی سایفر معمولاً در بازارهایی که حرکت‌های قیمتی شارپ و نوسانات شدید دارند، بهتر ظاهر می‌شود. ویژگی مهم آن، احتمال بالای برگشت قیمت در ناحیه مشخصی (نقطه D) است که می‌تواند فرصت‌های ورود با ریسک کم و سود بالا را فراهم کند.

این الگو از پنج نقطه قیمتی (X, A, B, C, D) تشکیل شده که با استفاده از ابزار فیبوناچی می‌توان آن‌ها را شناسایی کرد. نکته کلیدی در سایفر این است که نقطه D برخلاف برخی الگوهای دیگر، اصلاحی عمیق از موج XC (حدود ۷۸.۶٪) است، نه ادامه حرکت قبلی.

سایفر هم در جهت صعودی و هم در جهت نزولی قابل شکل‌گیری است، که آن را برای شرایط مختلف بازار مناسب می‌سازد.

انواع الگوی سایفر

الگوی سایفر می‌تواند در هر دو جهت بازار، یعنی هم در روندهای صعودی و هم در روندهای نزولی شکل بگیرد. در هر دو حالت، هدف اصلی این الگو شناسایی نقطه‌ای است که در آن بازار پس از یک حرکت شدید و اصلاحی، آماده برگشت است.

معامله‌گران با تشخیص صحیح این الگو می‌توانند در نقطه D وارد بازار شده و از حرکت برگشتی بیشترین سود را ببرند. تفاوت اصلی در شکل‌گیری سایفر صعودی و نزولی، در جهت حرکت اولیه (موج XA) و ترتیب حرکات اصلاحی بعدی است.

1.   الگوی سایفر صعودی (Bullish Cypher Pattern)

سایفر صعودی

الگوی سایفر صعودی زمانی شکل می‌گیرد که حرکت اولیه بازار نزولی باشد (موج XA یک ریزش را نشان دهد) و پس از اصلاحات و برگشت‌های مشخص در نقاط B و C، قیمت در نقطه D به سطحی می‌رسد که از نظر فیبوناچی، موقعیت ایده‌آلی برای خرید ایجاد می‌کند.

ترتیب شکل‌گیری الگوی سایفر صعودی:

  1. : حرکت نزولی اولیه
  2. : اصلاح قیمت به‌صورت صعودی، معمولاً در محدوده 38.2% تا 61.8% موج XA
  3. : ریزش قیمتی که فراتر از نقطه A می‌رود و به 127.2% تا 141.4% از موج AB می‌رسد
  4. : صعود به سطح 78.6% از موج XC، که نقطه ورود به معامله خرید است

در نقطه D، به‌دلیل تکمیل شدن اصلاحات و نزدیک شدن قیمت به یک سطح کلیدی فیبوناچی، احتمال بازگشت روند و آغاز حرکت صعودی جدید زیاد است. در این ناحیه معمولاً همگرایی اندیکاتورها (مثل RSI، MACD یا واگرایی حجمی) نیز مشاهده می‌شود که قدرت سیگنال خرید را افزایش می‌دهد.

الگوی سایفر نزولی (Bearish Cypher Pattern)

سایفر نزولی

الگوی سایفر نزولی برعکس حالت صعودی آن، با یک حرکت صعودی اولیه (XA) آغاز می‌شود و پس از اصلاحات متوالی، در نقطه D فرصت مناسبی برای فروش ایجاد می‌گردد. این نوع الگو در بازارهای صعودی که در آستانه اصلاح هستند بیشتر دیده می‌شود.

ترتیب شکل‌گیری الگوی سایفر نزولی:

  1. : حرکت صعودی اولیه
  2. : اصلاح نزولی قیمت، معمولاً بین 38.2% تا 61.8% از XA
  3. : صعودی شدید و فراتر از نقطه A، که بین 127.2% تا 141.4% از موج AB را پوشش می‌دهد
  4. : نزول قیمت تا سطح 78.6% از موج XC، که محل ورود به معامله فروش است

در نقطه D، قیمت به محدوده‌ای می‌رسد که از نظر تکنیکال اشباع خرید یا واگرایی‌های منفی شکل گرفته و بازار آمادگی بازگشت نزولی را دارد. معامله‌گران در این ناحیه با تعیین حد ضرر مناسب در بالای نقطه X، وارد پوزیشن فروش می‌شوند و از ریزش قیمتی بعدی سود می‌گیرند.

نحوه شناسایی الگوی سایفر

شناسایی الگوی سایفر

تشخیص الگوی سایفر نیازمند دقت بالا در مشاهده حرکات قیمتی و تطبیق آن‌ها با نسبت‌های دقیق فیبوناچی است. این الگو به‌صورت واضح و منظم در نمودارها دیده نمی‌شود، بنابراین باید ساختار آن را به‌صورت مرحله‌به‌مرحله بررسی کرد تا از اعتبار آن مطمئن شد. در ادامه، مراحل شناسایی الگو به‌صورت دقیق توضیح داده می‌شوند.

مرحله ۱: شناسایی حرکت اولیه XA

در اولین قدم، باید یک حرکت واضح، قوی و نسبتاً مستقیم در بازار شناسایی شود. این حرکت می‌تواند صعودی یا نزولی باشد و پایه‌ی اصلی شکل‌گیری الگو است. موج XA به‌نوعی جهت کلی الگوی سایفر را مشخص می‌کند. اگر این حرکت صعودی باشد، انتظار داریم ادامه ساختار به سمت یک الگوی سایفر نزولی برود و اگر نزولی باشد، الگو در نهایت به شکل سایفر صعودی ختم خواهد شد. نکته مهم این است که این موج باید تمیز، با کندل‌های قوی و بدون نوسان زیاد در خلاف جهت حرکت ظاهر شود.

مرحله ۲: اصلاح قیمت از نقطه A به نقطه B

پس از شکل‌گیری موج XA، بازار وارد یک فاز اصلاحی می‌شود. این اصلاح باید به سمت خلاف جهت حرکت اولیه باشد، یعنی اگر XA صعودی بود، اصلاح AB نزولی خواهد بود. نسبت فیبوناچی این موج باید بین ۳۸.۲٪ تا ۶۱.۸٪ از موج XA باشد. برای اندازه‌گیری دقیق این اصلاح، ابزار Fibonacci Retracement از نقطه X تا A اعمال می‌شود تا ببینیم که آیا نقطه B در محدوده مجاز قرار دارد یا نه. اگر اصلاح خیلی کم‌تر یا بیشتر از این بازه باشد، الگو معتبر نخواهد بود.

مرحله ۳: گسترش قیمت از نقطه B به نقطه C

در این مرحله، بازار مجدداً در جهت اولیه موج XA حرکت می‌کند؛ اما این‌بار با شدتی بیشتر. این موج باید فراتر از نقطه A گسترش پیدا کند و از نظر فیبوناچی، بین ۱۲۷.۲٪ تا ۱۴۱.۴٪ از طول موج AB را پوشش دهد. برای سنجش این نسبت، ابزار Fibonacci Extension استفاده می‌شود.

گسترش قیمت تا این سطح نشانه‌ی آن است که بازار در حال کشیده شدن بیش از حد در جهت اولیه است و ممکن است آمادگی بازگشت داشته باشد. نکته مهم این است که نقطه C حتماً باید از نقطه A عبور کند تا ساختار سایفر تایید شود.

مرحله ۴: برگشت قیمت از نقطه C به نقطه D

آخرین مرحله، حرکت اصلاحی از نقطه C به D است که مهم‌ترین بخش الگوی سایفر محسوب می‌شود. نقطه D جایی است که معمولاً معامله‌گران در آن وارد بازار می‌شوند. این نقطه باید دقیقاً بر روی سطح ۷۸.۶٪ فیبوناچی موج XC قرار بگیرد. این نسبت بسیار خاص است و یکی از ویژگی‌های متمایزکننده الگوی سایفر از سایر الگوهای هارمونیک به‌حساب می‌آید.

رسیدن قیمت به این سطح به این معناست که بازار بیش‌ از حد اصلاح کرده و آماده برگشت در جهت مخالف است. اگر قیمت در نقطه D به‌خوبی متوقف شود و نشانه‌های برگشتی مثل کندل‌های واژگونی یا واگرایی در اندیکاتورها ظاهر شوند، می‌توان با اطمینان بیشتری وارد معامله شد.

نحوه معامله با الگوی سایفر

نحوه معامله با الگوی cypher

پس از شناسایی دقیق الگوی سایفر و تأیید اعتبار آن بر اساس ساختار و نسبت‌های فیبوناچی، نوبت به اجرای معامله می‌رسد. این بخش، نقطه‌ای است که تئوری به عمل تبدیل می‌شود و معامله‌گر باید با دقت بالا و مدیریت ریسک مناسب وارد بازار شود. در ادامه، مراحل معامله‌گری با این الگو را به‌صورت عملی توضیح می‌دهیم.

مرحله ۱: ورود به معامله در نقطه D

مهم‌ترین محل برای ورود به معامله، نقطه D است؛ جایی که قیمت به سطح ۷۸.۶٪ اصلاحی از موج XC رسیده و انتظار می‌رود برگشت قیمتی از آن نقطه آغاز شود. در الگوی سایفر صعودی، نقطه D محل ورود برای خرید و در سایفر نزولی، نقطه D محل ورود برای فروش است.

این ورود باید دقیقاً در یا نزدیک به سطح فیبوناچی انجام شود، نه خیلی زودتر و نه با تأخیر. برخی معامله‌گران برای اطمینان بیشتر، منتظر بسته شدن یک کندل تأیید در جهت برگشت نیز می‌مانند، مانند کندل چکش در سایفر صعودی یا ستاره ثاقب در سایفر نزولی.

مرحله ۲: تعیین حد ضرر (Stop Loss)

برای محافظت از سرمایه و مدیریت ریسک، تعیین حد ضرر در این الگو بسیار حیاتی است. حد ضرر معمولاً باید کمی فراتر از نقطه X قرار گیرد. اگر الگو صعودی باشد، حد ضرر چند پیپ پایین‌تر از X تعیین می‌شود و اگر نزولی باشد، چند پیپ بالاتر از X. این ناحیه جایی است که در صورت عبور قیمت از آن، ساختار الگو از بین رفته و باید از معامله خارج شد. توجه داشته باشید که سایفر اغلب با دقت بالایی عمل می‌کند، بنابراین شکست نقطه X نشانه‌ای جدی برای خروج است.

مرحله ۳: تعیین حد سود (Take Profit)

برای تعیین حد سود، چند رویکرد وجود دارد که بسته به استراتژی شخصی معامله‌گر انتخاب می‌شود. رایج‌ترین روش، استفاده از ساختار حرکتی قبلی است:

  • هدف اول معمولاً در سطح ۳۸.۲٪ فیبوناچی موج CD قرار دارد.
  • هدف دوم در سطح ۶۱.۸٪ فیبوناچی موج CD در نظر گرفته می‌شود.

برخی معامله‌گران حرفه‌ای نیز در صورت ادامه حرکت، بخش سوم پوزیشن را باز می‌گذارند تا سود بیشتری از حرکت کامل بازار بگیرند، یا آن را با تریلینگ استاپ دنبال می‌کنند. در کل، پیشنهاد می‌شود که حداقل دو تارگت برای خروج در نظر گرفته شود تا در صورت برگشت زودهنگام بازار، بخشی از سود قطعی شود.

مرحله ۴: مدیریت معامله و ریسک

هنگام معامله با الگوی سایفر، مهم است که نسبت ریسک به ریوارد (Risk/Reward) مثبت و منطقی باشد. معمولاً نسبت‌های ۱:۲ یا بالاتر مناسب هستند. همچنین بهتر است حجم پوزیشن (Lot size) بر اساس میزان حد ضرر محاسبه شود تا در صورت شکست الگو، ضرر محدود و قابل کنترل باشد. استفاده از مدیریت سرمایه اصولی باعث می‌شود حتی اگر درصدی از معاملات سایفر به حد ضرر برسند، باز هم حساب معاملاتی در بلندمدت رشد کند.

مزایای معامله با الگوی سایفر

الگوی سایفر به دلیل ساختار خاص و نسبت‌های دقیق فیبوناچی، یکی از محبوب‌ترین الگوهای هارمونیک در میان معامله‌گران حرفه‌ای محسوب می‌شود. این الگو مزایای متعددی دارد که باعث شده نسبت به بسیاری از الگوهای دیگر برتری پیدا کند.

• دقت بالای نقاط ورود و خروج

یکی از مهم‌ترین مزایای الگوی سایفر، ارائه نقاط ورود و خروج دقیق بر اساس نسبت‌های فیبوناچی است. نقطه D به‌طور خاص، معمولاً با دقت بالایی محل برگشت قیمت را نشان می‌دهد. این ویژگی باعث می‌شود معامله‌گران بتوانند با حد ضرر کوچک و نسبت ریسک به بازده مناسب وارد معامله شوند.

• سازگاری با انواع بازارها و تایم‌فریم‌ها

این الگو تقریباً در تمام بازارهای مالی مانند فارکس، ارز دیجیتال، سهام و کالا قابل استفاده است. همچنین محدود به یک تایم‌فریم خاص نیست و می‌توان آن را از نمودارهای چند دقیقه‌ای تا هفتگی مشاهده کرد. این انعطاف‌پذیری باعث شده سایفر ابزار مفیدی برای انواع سبک‌های معاملاتی باشد.

• امکان استفاده هم در جهت روند و هم خلاف روند

برخلاف بسیاری از استراتژی‌ها که فقط در یک جهت بازار کارایی دارند، سایفر هم در حالت صعودی و هم نزولی شکل می‌گیرد. به این ترتیب، معامله‌گر می‌تواند چه در بازارهای رو به رشد و چه در بازارهای نزولی فرصت‌های مناسبی برای معامله پیدا کند.

• قابلیت ترکیب با سایر ابزارهای تحلیلی

سایفر به‌خوبی با ابزارهایی مانند خطوط روند، نواحی حمایت و مقاومت، پرایس اکشن و اندیکاتورهایی نظیر RSI و MACD ترکیب می‌شود. این ترکیب، قدرت سیگنال را افزایش می‌دهد و احتمال موفقیت معامله را بیشتر می‌کند؛ به‌همین‌دلیل، بسیاری از تحلیل‌گران آن را به‌عنوان بخشی از یک سیستم معاملاتی چندگانه استفاده می‌کنند.

معایب و محدودیت‌های الگوی سایفر

با اینکه الگوی سایفر یکی از قدرتمندترین و دقیق‌ترین الگوهای هارمونیک است؛ اما محدودیت‌ها و نقاط ضعفی هم دارد که باید معامله‌گران به آن‌ها توجه کنند تا ریسک‌های احتمالی کاهش یابد.

• پیچیدگی در شناسایی و رسم دقیق

اولین چالش بزرگ در استفاده از سایفر، نیاز به دقت و تسلط بالاست. نسبت‌های فیبوناچی آن بسیار دقیق هستند و کوچک‌ترین اشتباه در تعیین نقاط X، A، B، C و D می‌تواند باعث بی‌اعتباری کل الگو شود. برای معامله‌گران تازه‌کار یا افرادی که ابزارهای فیبوناچی را به‌خوبی بلد نیستند، این موضوع ممکن است باعث اشتباه در تشخیص الگو و تصمیم‌گیری‌های نادرست شود.

• احتمال شکست الگو در شرایط نوسان بالا

بازارهایی که دارای نوسانات شدید و ناگهانی هستند، ممکن است رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی نشان دهند که الگوی سایفر در آن‌ها کمتر قابل اتکا خواهد بود. در این شرایط، قیمت ممکن است از حد ضرر تعیین شده عبور کند یا به‌صورت کاذب نقاط برگشتی را ایجاد کند که منجر به ورود به معامله ناموفق شود.

• نیاز به ترکیب با ابزارهای کمکی

سایفر به‌تنهایی برای اتخاذ تصمیمات معاملاتی کامل نیست و نیازمند تایید از طریق اندیکاتورها، خطوط روند، یا پرایس اکشن است. بدون این تأییدیه‌ها، سیگنال‌های صادر شده ممکن است ضعیف یا اشتباه باشند و منجر به ضرر شوند. به عبارت دیگر، معامله‌گر باید زمان و دانش کافی برای استفاده هم‌زمان از ابزارهای مختلف داشته باشد.

• امکان تعداد کم شکل‌گیری در برخی بازارها یا تایم‌فریم‌ها

در بعضی بازارها یا تایم‌فریم‌های خاص، الگوی سایفر به‌ندرت شکل می‌گیرد یا بسیار دیر ظاهر می‌شود که این موضوع باعث محدود شدن فرصت‌های معاملاتی بر اساس این الگو می‌شود؛ بنابراین معامله‌گر باید صبور باشد و منتظر شرایط مناسب بماند.

نکات مهم در استفاده از الگوی سایفر

برای بهره‌برداری بهتر و کاهش ریسک‌های احتمالی هنگام معامله با الگوی سایفر، توجه به چند نکته کلیدی ضروری است. این موارد به‌عنوان اصول پایه‌ای شناخته می‌شوند و رعایت آن‌ها می‌تواند موفقیت معامله‌گر را تا حد زیادی افزایش دهد.

۱. همیشه نسبت‌های فیبوناچی را با دقت بررسی کنید

از آنجایی که اعتبار الگوی سایفر به نسبت‌های دقیق فیبوناچی وابسته است، نباید در رسم و تعیین این نقاط کوتاهی کرد. استفاده از ابزارهای فیبوناچی معتبر و بررسی چند باره نسبت‌ها قبل از ورود به معامله بسیار مهم است. کوچک‌ترین انحراف در تعیین نقاط می‌تواند منجر به سیگنال اشتباه شود.

۲. صبر کنید تا قیمت در نقطه D تثبیت شود

هیجان‌زده شدن و ورود زودهنگام به معامله می‌تواند باعث ضرر شود. بهتر است منتظر باشید تا قیمت در نقطه D چند کندل تثبیت شود یا یک سیگنال تأیید مانند کندل برگشتی یا واگرایی در اندیکاتورها ظاهر شود تا احتمال برگشت روند افزایش یابد.

۳. همیشه حد ضرر مشخص داشته باشید

یکی از مهم‌ترین اصول مدیریت ریسک، تعیین حد ضرر مناسب است. در الگوی سایفر، حد ضرر معمولاً کمی فراتر از نقطه X قرار می‌گیرد. بدون حد ضرر، حتی بهترین الگوها هم می‌توانند به زیان تبدیل شوند.

۴. الگو را با سایر ابزارهای تکنیکال ترکیب کنید

برای افزایش دقت و اعتبار سیگنال، الگوی سایفر را با ابزارهای دیگر مانند خطوط حمایت و مقاومت، اندیکاتورهای مومنتوم و پرایس اکشن تلفیق کنید. این ترکیب باعث می‌شود درک بهتری از روند بازار داشته باشید و تصمیمات معاملاتی مطمئن‌تری بگیرید.

۵. تایم‌فریم مناسب را انتخاب کن

سایفر می‌تواند در تایم‌فریم‌های مختلف شکل بگیرد، اما تایم‌فریم‌های بالاتر معمولاً الگوهای معتبرتر و قابل اتکاتری ارائه می‌دهند. در تایم‌فریم‌های پایین ممکن است سیگنال‌ها بیشتر خطا داشته باشند یا نویز بازار باعث گمراهی شود.

مقایسه الگوی سایفر با سایر الگوهای هارمونیک مشابه

الگوی سایفر یکی از الگوهای هارمونیک است که به دلیل ویژگی‌های خاص و نسبت‌های منحصر به فرد فیبوناچی، با سایر الگوهای هارمونیک مثل گارتلی، باترفلای و خفاش تفاوت‌های قابل توجهی دارد. در این بخش به بررسی مقایسه‌ای بین سایفر و این الگوهای مشابه می‌پردازیم:

تفاوت نسبت‌های فیبوناچی در سایفر و گارتلی

الگوی گارتلی یکی از معروف‌ترین الگوهای هارمونیک است که نسبت‌های فیبوناچی مشخصی دارد. تفاوت اصلی بین سایفر و گارتلی در این است که در سایفر نقطه B اصلاح عمیق‌تری نسبت به گارتلی دارد و موج BC در سایفر اکستنشن بلندتری را طی می‌کند.

همچنین نقطه D در سایفر معمولا در سطح ۷۸.۶٪ فیبوناچی موج XC قرار می‌گیرد؛ در حالی که در گارتلی این نقطه نزدیک ۷۸.۶٪ از موج XA است. این تفاوت‌ها باعث می‌شود سایفر نسبت به گارتلی در برخی موارد سیگنال‌های دقیق‌تر و واکنش‌های بهتر قیمتی ارائه دهد.

مقایسه سایفر با الگوی باترفلای

الگوی باترفلای نیز یک الگوی هارمونیک می‌باشد که به خاطر نسبت‌های خاص خود شناخته شده است. تفاوت کلیدی بین سایفر و باترفلای در موج BC و موقعیت نقطه D خواهد بود. در باترفلای، نقطه D اغلب فراتر از نقطه X قرار می‌گیرد (اکستنشن بیش از ۱۰۰٪)؛ اما در سایفر، نقطه D در داخل محدوده خاص و نزدیک ۷۸.۶٪ موج XC است. این موضوع باعث می‌شود که باترفلای معمولا سیگنال‌های قوی برای نقاط بازگشتی در نواحی دورتر ارائه دهد؛ در‌حالی‌که سایفر سیگنال‌های بازگشتی دقیق‌تر و نزدیک‌تر به ساختار موج دارد.

مقایسه سایفر و الگوی خفاش (Bat)

الگوی خفاش یکی دیگر از الگوهای هارمونیک است که ساختاری مشابه سایفر دارد؛ اما تفاوت‌های کلیدی در نسبت‌های فیبوناچی و نحوه تشکیل نقاط وجود دارد. نقطه B در خفاش معمولا اصلاحی بین ۳۸.۲٪ تا ۵۰٪ موج XA است؛ در‌حالی‌که در سایفر اصلاح B عمیق‌تر است.

همچنین نقطه D در خفاش اغلب در سطح ۸۸.۶٪ موج XA قرار می‌گیرد، اما در سایفر نقطه D بر اساس اصلاح ۷۸.۶٪ موج XC تعیین می‌شود. این اختلاف‌ها باعث می‌شود الگوی خفاش گاهی سیگنال‌های بازگشتی زودتر یا متفاوتی نسبت به سایفر ارائه کند.

سایفر، الگویی برای دقت و تصمیم‌گیری هوشمند (سخن آخر)

الگوی سایفر، با ساختار منحصر به فرد و نسبت‌های دقیق فیبوناچی، ابزاری قدرتمند برای معامله‌گران حرفه‌ای است که می‌خواهند نقاط ورود و خروج دقیق‌تری در بازارهای مالی پیدا کنند؛ با‌این‌حال، استفاده موفق از این الگو نیازمند دانش عمیق، دقت در تحلیل و رعایت اصول مدیریت ریسک است.

ترکیب سایفر با سایر ابزارهای تحلیلی می‌تواند احتمال موفقیت را افزایش دهد و به معامله‌گر کمک کند تا در بازارهای ناپایدار، تصمیمات هوشمندانه‌تری بگیرد. صبر و تمرین مستمر کلید تسلط بر این الگو و استفاده بهینه از پتانسیل‌های آن خواهد بود.

در پایان، شما را دعوت می‌کنیم تا نظرات خود را درباره‌ی الگوی سایفر هارمونیک در فارکس ، با ما به اشتراک بگذارید تا با تبادل تجربیات، در نهایت همگی بتوانیم معاملات بهینه‌تری را در بازار تجربه کنیم.


👈 ماشین حساب فارکس؛ محاسبه دقیق سود و زیان در چند ثانیه!


 

فرصت هیچ یادگیری را از دست ندهید! به ترتیب بخوانید :

آخریـن بررسی شده‌های بازار سرمایه

دیدگاه خود را درباره” الگوی هارمونیک سایفر (Cypher) چیست؟ + نحوه شناسایی و معامله با آن ”با ما در میان بگذارید.