الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال ابزارهای قدرتمندی هستند که به معاملهگران کمک خواهند کرد تا نقاط بازگشتی قیمت را با دقت بیشتری شناسایی کنند. الگوی گارتلی بهعنوان یکی از اولین و مهمترین این الگوها، پایه و اساس بسیاری از الگوهای دیگر مانند پروانه، خفاش و خرچنگ است.
این الگوها با استفاده از نسبتهای فیبوناچی طراحی شدهاند و ساختاری مشخص برای پیشبینی حرکات قیمت ارائه میدهند. در این مقاله از آموزش فارکس چراغ، ضمن بررسی دقیق الگوی گارتلی و نوع خاص آن با عنوان الگوی 222، به معرفی الگوی پروانه و خفاش هم خواهیم پرداخت.
الگوی گارتلی یکی از پرکاربردترین الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال است که در دهه 1930 توسط H.M. Gartley در کتاب "Profits in the Stock Market" معرفی شد.
این الگو که به شکل XABCD ترسیم میشود، به معاملهگران کمک میکند نقاط بازگشتی مهم قیمت را شناسایی کرده و با استفاده از نسبتهای فیبوناچی، ورود و خروج دقیقتری در معاملات داشته باشند؛ ساختار الگو به این صورت خواهد بود:
1. XA: حرکت اولیه قیمت که معمولاً موج قوی و مشخصی است.
2. AB: اصلاح حرکت XA، که باید بین 61.8% تا 78.6% موج XA باشد.
3. BC: حرکت بازگشتی از نقطه B، که نسبت اصلاح آن بین 38.2% تا 88.6% موج AB قرار دارد.
4. CD: حرکت نهایی که گسترشی از موج BC است و معمولاً بین 127% تا 161.8% طول موج BC ادامه دارد.
نقطه D که به آن ناحیه بازگشتی بالقوه (PRZ) گفته میشود، مهمترین بخش این الگو محسوب می گردد و نشاندهنده نقطهای خواهد بود که احتمال تغییر روند وجود دارد.
الگوی 222 بهعنوان یکی از نسخههای خاص و پیچیدهتر الگوی گارتلی شناخته میشود. این الگو شباهت زیادی به گارتلی دارد، اما ویژگیهای متمایزی در آن وجود دارد که باعث خواهد شد تا از آن بهعنوان یک ابزار مستقل در تحلیل تکنیکال استفاده گردد.
یکی از ویژگیهای اصلی الگوی 222 این است که ساختار آن بهگونهای خواهد بود که در الگوهای صعودی، شبیه به حرف M و در الگوهای نزولی، شبیه به حرف W به نظر میرسد. این ویژگی بصری به معاملهگران کمک میکند تا تغییرات روند را بهوضوح تشخیص دهند.
الگوی 222 نیز از همان نسبتهای فیبوناچی برای تعیین نقاط کلیدی بهره میبرد و مشابه الگوی گارتلی دارای پنج نقطه XABCD خواهد بود. اما برخلاف گارتلی که بیشتر در روندهای پیوسته و بهعنوان یک الگوی بازگشتی عمل میکند، الگوی 222 برای شناسایی نواحی بازگشتی دقیقتر در بازارهای متلاطم و در حال تغییر طراحی شده است.
در این الگو، نقطه D همانند گارتلی، بهعنوان نقطه ورود به معامله و ناحیه بازگشتی بالقوه محسوب میشود. پس از تشکیل الگوی 222، معاملهگران معمولاً منتظر تأییدیههایی مانند الگوهای کندلی بازگشتی یا واگرایی در اندیکاتورها میمانند تا سیگنال ورود را دریافت کنند. همچنین، در این الگو نیز همانند گارتلی، تعیین سطح حد ضرر معمولاً کمی پایینتر یا بالاتر از نقطه D قرار میگیرد.
بهطور کلی، الگوی 222 برای معاملهگرانی که به دنبال فرصتهای خاص و دقیق در بازار هستند، بسیار مفید است و میتواند سیگنالهای قدرتمندی برای تغییرات روند به همراه داشته باشد. با این حال، مانند هر الگوی هارمونیک دیگری، شناسایی دقیق آن نیاز به تجربه و تمرین مداوم دارد.
این الگوها که بهعنوان گونههای جهشیافته یا زیرمجموعههای گارتلی شناخته میشوند، از همان ساختار XABCD استفاده میکنند، اما تفاوتهای قابل توجهی در نسبتهای فیبوناچی و شکل ظاهری دارند.
این الگوها شامل الگوی پروانه (Butterfly)، الگوی خفاش (Bat) و الگوی خرچنگ (Crab) میشوند؛ در این بخش به بررسی ویژگیها و تفاوتهای این الگوها میپردازیم:
الگوی پروانه شباهت زیادی به الگوی گارتلی دارد، اما ویژگی اصلی آن در نسبتهای فیبوناچی است. این الگو معمولاً در انتهای یک روند نزولی یا صعودی تشکیل میشود و نقاط X، A، B، C و D آن به شرح زیر هستند:
1. XA: حرکت اولیه قوی که روند را آغاز میکند.
2. AB: اصلاح این حرکت که بین 78.6% تا 88.6% از موج XA است.
3. BC: بازگشت قیمت که بین 38.2% تا 88.6% موج AB را پوشش میدهد.
4. CD: گسترش آخرین حرکت که معمولاً بین 161.8% تا 224% از موج BC است.
الگوی پروانه بهطور خاص برای شناسایی نقاط بازگشتی قدرتمند در انتهای روندهای قوی کاربرد دارد و نقطه D آن معمولاً بهعنوان نقطه ورود به معامله در نظر گرفته میشود. این الگو میتواند در مواقعی که روند قیمت به شدت تغییر میکند، سیگنالهای قدرتمندی ارائه دهد.
الگوی خفاش، به عنوان یکی دیگر از الگوهای هارمونیک شناخته میشود که مشابه گارتلی است اما تفاوتهایی در نسبتهای فیبوناچی دارد.
در این الگو، نسبت اصلاحی AB معمولاً بین 38.2% تا 50% از موج XA خواهد بود، در حالی که نسبت گسترش CD معمولاً بین 88.6% تا 161.8% از موج BC قرار دارد. ساختار این الگو نیز به شکل XABCD خواهد بود، اما مشخصههای آن کمی متفاوت از گارتلی هستند.
الگوی خفاش بهطور کلی برای شناسایی بازگشتهای قیمت در روندهای قوی و طولانیمدت طراحی شده است. این الگو معمولاً در مواقعی که قیمت به طور شدیدی به یک نقطه کلیدی رسیده است، سیگنالهای بازگشتی تولید میکند.
الگوی خرچنگ یکی از پرقدرتترین الگوهای هارمونیک است و در مقایسه با گارتلی و سایر الگوهای هارمونیک، از نسبتهای فیبوناچی متفاوتتری استفاده میکند.
در این الگو، نسبت اصلاحی AB بین 38.2% تا 61.8% از موج XA قرار دارد، در حالی که نسبت گسترش CD بهطور معمول بین 224% تا 361.8% از موج BC است. این ویژگی باعث خواهد شد تا الگوی خرچنگ در مقایسه با دیگر الگوها دارای دامنه بیشتری از حرکات قیمتی باشد و معمولاً در نواحی قویتر از بازار تشکیل شود.
الگوی خرچنگ بهویژه در مواقعی که بازار در شرایط بسیار شدید و نوسانی است، سیگنالهای دقیق و قابل اعتمادی برای بازگشت روند تولید میکند.
این الگوها بهعنوان گونههای جهشیافته گارتلی، در شرایط مختلف بازار میتوانند سیگنالهای قوی برای شناسایی نقاط بازگشتی ایجاد نمایند. تفاوت در نسبتهای فیبوناچی و ساختار ظاهری این الگوها موجب میشود که هر کدام در موقعیتهای خاص بازار عملکرد بهتری داشته باشند.
الگوهای پروانه (Butterfly)، خفاش مزایا و معایب استفاده از الگوهای پروانه، خفاش و خرچنگ (Bat) و خرچنگ (Crab) از مهمترین زیرمجموعههای الگوی گارتلی هستند که هرکدام ویژگیها و کاربردهای خاص خود را دارند. در این بخش طی یک جدول، به مقایسه این سه الگو از جنبههای مختلف میپردازیم تا تفاوتها و شباهتهای آنها روشن شود:
ویژگیها | الگوی پروانه (Butterfly) | الگوی خفاش (Bat) | الگوی خرچنگ (Crab) |
---|---|---|---|
شکل ظاهری | شبیه به حرف "M" برای الگوهای صعودی یا "W" برای نزولی | شبیه به حرف "M" یا "W" | شبیه به حرف "V" |
پیشبینی قدرت سیگنالها | سیگنالهای قوی و دقیق برای بازگشتهای بزرگ | سیگنالهای ملایمتر و مناسب برای تغییرات کوتاه | سیگنالهای دقیق و قوی برای نوسانات شدید |
موقعیتهای مناسب استفاده | پایان روندهای طولانی و نوسانات شدید قیمت | تغییرات ملایم در روندهای میانمدت | شناسایی نواحی بازگشتی در بازارهای نوسانی شدید |
نقاط ورود و خروج | نقطه D در 161.8% تا 224% از BC | نقطه D در 88.6% تا 161.8% از BC | نقطه D در 224% تا 361.8% از BC |
مقدار گسترش در CD | بیشتر از سایر الگوها | کمتر از پروانه و خرچنگ | بیشترین مقدار گسترش در میان این سه الگو |
این جدول بهصورت خلاصه، تفاوتها و ویژگیهای اصلی هر یک از الگوهای پروانه، خفاش و خرچنگ را به وضوح نشان میدهد و کمک میکند که هر کدام از این الگوها در شرایط مختلف بازار به درستی شناسایی و استفاده شوند.
الگوهای پروانه (Butterfly)، خفاش (Bat) و خرچنگ (Crab) بهعنوان مهمترین زیرمجموعههای الگوی گارتلی، در تحلیل تکنیکال و پیشبینی حرکتهای قیمتی بازارهای مالی نقش برجستهای خواهند داشت. هر یک از این الگوها ویژگیها و کاربردهای خاص خود را دارند که در این بخش به مزایا و معایب استفاده از این الگوها پرداخته میشود.
الگوهای پروانه و خرچنگ بهویژه در تعیین نقاط بازگشتی دقیق و قابلاعتماد شناخته شدهاند. این الگوها معمولاً در پایان روندهای طولانی و پرنوسان شکل میگیرند که به معاملهگران این امکان را میدهد تا از نقاط برگشتی بهرهبرداری کنند. همچنین، این الگوها میتوانند سیگنالهای دقیقی برای تعیین نقاط ورود و خروج به معاملهگران بدهند.
هر یک از این الگوها برای شرایط خاصی از بازار مناسب هستند. برای مثال، الگوی پروانه برای شناسایی تغییرات قوی در انتهای روندهای صعودی یا نزولی و برای معامله در شرایط نوسانی و طولانی مفید است.
همچنین، الگوی خفاش مناسب برای شناسایی بازگشتهای ملایم و حرکتهای کوتاهمدت خواهد بود، در حالی که الگوی خرچنگ بهترین گزینه برای نوسانات شدید و شرایط بازارهای پرنوسان و بازگشتی میباشد.
این الگوها به کمک نسبتهای فیبوناچی برای تعیین نقاط قیمتی مهم (نقاط حمایت و مقاومت) و نقاط ورود و خروج دقیق طراحی شدهاند. این ابزارها به تحلیلگران کمک خواهند کرد تا با دقت بیشتری بازار را پیشبینی کنند.
این الگوها بهویژه در بازارهایی که روندهای بلندمدت و پرنوسان دارند، میتوانند برای تعیین نقاط برگشتی قوی به کار روند. این ویژگی، بهویژه برای معاملهگرانی که به دنبال بازده بلندمدت هستند، یک مزیت بزرگ محسوب میشود.
شناسایی این الگوها ممکن است برای معاملهگران مبتدی دشوار باشد، زیرا نیاز به تجربه و آشنایی کامل با نسبتهای فیبوناچی و ترکیبهای قیمتی خاص دارد. در صورتی که تحلیلگر نتواند الگوها را به درستی شناسایی کند، شاید منجر به اشتباهات معاملاتی شود.
در برخی بازارها یا شرایط خاص اقتصادی، الگوهای پروانه، خفاش و خرچنگ ممکن است به اندازه کافی معتبر نباشند. بهعنوان مثال، در شرایط بسیار نوسانی و پرریسک، احتمالا این الگوها سیگنالهای اشتباهی به تحلیلگران بدهند.
این الگوها به شدت وابسته به دادههای گذشته و تاریخچه قیمتی بازار هستند. اگر بازار تحت تأثیر رویدادهای غیرمنتظره قرار گیرد، مانند بحرانهای اقتصادی یا تغییرات ناگهانی در تقاضا و عرضه، ممکن است این الگوها نتوانند پیشبینی دقیقی از حرکت قیمت ارائه دهند.
این الگوها اغلب نیاز به تایید سیگنالها از دیگر ابزارهای تحلیلی مانند اندیکاتورها یا الگوهای نموداری دیگر دارند. بدون تایید، اعتماد به سیگنالهای این الگوها میتواند ریسک بالایی داشته باشد.
از آنجا که الگوهای پروانه و خرچنگ معمولاً در نواحی حساس قیمتی تشکیل میشوند، شناسایی دقیق نقاط ورود و خروج ممکن است چالشبرانگیز باشد و گاهی این نقاط از نظر قیمتی خیلی نزدیک به هم قرار دارند، که احتمال اشتباه را بالا میبرد.
الگوهای پروانه (Butterfly) و خفاش (Bat) جزو پرکاربردترین و معتبرترین الگوهای معاملاتی در تحلیل تکنیکال هستند که برای شناسایی نقاط برگشتی در بازارهای مالی استفاده میشوند. استفاده صحیح از این الگوها نیازمند درک عمیق از ویژگیها و خصوصیات آنهاست؛ در ادامه نکات مهمی را که باید هنگام استفاده از این الگوها در نظر داشته باشید، بررسی میکنیم:
برای بهرهبرداری از الگوهای پروانه و خفاش، شناخت دقیق ساختار و نحوه شکلگیری این الگوها ضروری است. الگوی پروانه معمولاً بهعنوان یک الگوی بازگشتی قوی در انتهای روندهای طولانی شکل میگیرد، در حالی که الگوی خفاش بیشتر برای شناسایی بازگشتهای ملایمتر بهکار میرود.
باید نسبتهای فیبوناچی بین نقاط مختلف این الگوها مانند X-A، A-B، B-C و C-D را به دقت شناسایی کنید تا الگو بهطور صحیح تشکیل شود.
در هر دو الگوی پروانه و خفاش، نقاط خاصی وجود دارند که نقش کلیدی در اعتبار الگو دارند؛ در الگوی پروانه، نقطه D باید دقیقاً با استفاده از نسبتهای فیبوناچی در محدوده مشخصی قرار گیرد (بین ۱.۶۱XA و ۲.۲۴XA).
در الگوی خفاش، نقطه D معمولاً در محدوده ۰.۸XA قرار دارد. شناسایی این نقاط بحرانی باعث افزایش دقت پیشبینیها میشود.
برای اطمینان بیشتر از اعتبار سیگنالهای پروانه و خفاش، میتوان از سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال استفاده کرد. این ابزارها شامل اندیکاتورهای حجم، نمودارهای شمعی و شاخصهای روندی میشوند. تایید سیگنالها از طریق این ابزارها احتمال موفقیت الگو را افزایش میدهد و از خطر اشتباهات معاملاتی جلوگیری میکند.
الگوهای پروانه و خفاش برای تعیین بهترین زمانهای ورود و خروج به معامله استفاده میشوند. در الگوی پروانه، ورود به موقع در نقطه D میتواند منجر به حرکت قوی قیمت به سمت جهت مخالف گردد. همچنین در الگوی خفاش، نقطه D بهعنوان نقطه ورود به معامله باید با دقت شناسایی شود، زیرا ممکن است از این نقطه بازار نوسانات کوتاهمدت را تجربه کند.
استفاده از این الگوها بدون در نظر گرفتن مدیریت ریسک میتواند خطرناک باشد. از آنجایی که این الگوها ممکن است گاهی اوقات خطا کنند، قرار دادن حد ضرر (Stop Loss) در نقاط مناسب و رعایت نسبت ریسک به ریوارد به حفظ سرمایه و جلوگیری از ضررهای بزرگ کمک خواهد کرد.
الگوهای پروانه و خفاش بهتر است در بازارهایی با نوسانات قابل پیشبینی استفاده شوند. در بازارهایی که به شدت تحت تأثیر اخبار و رویدادهای غیرمنتظره قرار دارند، این الگوها احتمالا خطاهایی در پیشبینیهای خود داشته باشند. بنابراین، درک شرایط اقتصادی و سیاسی بازار قبل از استفاده از این الگوها میتواند به کاهش ریسک کمک کند.
قبل از استفاده از الگوهای پروانه و خفاش، باید به نوع روند قبلی (صعودی یا نزولی) توجه کنید. این الگوها معمولاً در پایان یک روند طولانی شکل میگیرند و ممکن است سیگنال بازگشتی به همراه داشته باشند. بنابراین، اطمینان از وجود یک روند قبلی واضح و قابل شناسایی، به دقت تحلیل کمک خواهد کرد.
برای افزایش اعتبار سیگنالهای خرید و فروش از الگوهای پروانه و خفاش، میتوانید این الگوها را با سایر الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال مانند سر و شانه یا مثلثها ترکیب نمایید. این کار کمک میکند تا سیگنالهای معتبرتر و دقیقتری به دست آورید.
در استفاده از الگوهای پروانه و خفاش، باید به انتخاب بازه زمانی مناسب توجه داشته باشید. این الگوها در بازههای زمانی میانه تا طولانی کارایی بیشتری دارند و ممکن است در نمودارهای روزانه یا هفتگی قابل شناسایی باشند.
در حالی که در بازههای زمانی کوتاهتر، احتمالا نتایج دقیقی بهدست نیاید. با رعایت این نکات و استفاده از تحلیل جامع، میتوانید از الگوهای پروانه و خفاش بهرهبرداری بهینه داشته باشید و در معاملات خود موفقیت بیشتری کسب کنید.
در این مقاله سعی کردیم، به بررسی کامل الگوی پروانه و خفاش بپردازیم. الگوهای پروانه (Butterfly) و خفاش (Bat) بهعنوان ابزارهای قدرتمند در تحلیل تکنیکال، در شناسایی نقاط برگشتی و پیشبینی جهتهای احتمالی قیمت در بازارهای مالی بسیار مفید هستند.
این الگوها با ساختار خاص خود و با استفاده از نسبتهای فیبوناچی، به معاملهگران این امکان را میدهند که تصمیمات خود را با دقت بیشتری اتخاذ کنند. در استفاده از این الگوها، شناخت دقیق ساختار و ویژگیهای هر کدام از آنها، توجه به نقاط بحرانی، و تطبیق آنها با سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال از اهمیت بالایی برخوردار است.
در نهایت، الگوهای پروانه و خفاش بهویژه زمانی که بهدرستی شناسایی شوند و با دیگر روشهای تحلیلی ترکیب گردند، میتوانند به معاملهگران کمک نمایند تا فرصتهای سودآوری را شناسایی کرده و از آنها بهرهبرداری کنند. با رعایت نکات و اصول فوق، میتوان به افزایش دقت در پیشبینی روند بازار و کاهش ریسکهای معاملاتی دست یافت.
در پایان، شما را دعوت میکنیم تا نظرات خود را دربارهی الگوی گارتلی پروانه و خفاش، با ما به اشتراک بگذارید تا با تبادل تجربیات، در نهایت همگی بتوانیم معاملات بهینهتری را در بازار تجربه کنیم.
شاید دوست داشته باشید بخوانید:
رشد 10 درصدی کاردانو با افزایش اعتماد سرمایهگذاران
1 سال پیش 3K بازدید
شیف با سقوط قیمت بیت کوین، هشدار مهمی صادر کرد!
7 ماه پیش 1K بازدید
ارز دیجیتال شیبا به ارزش ۱۰۰ تریلیون دلار رسید: تحلیل این اتفاق
2 ماه پیش 863 بازدید
بیت کوین از مرز 90,000 دلار گذشت! حالا چه میشود؟
3 ماه پیش 581 بازدید
آنچه خـواهید خـواند:
دستــههای محبــوب
آخریـن بررسی شدههای بازار سرمایه
عضو چراغ نیستید؟
ثبت نام